آپوکالیپتو یا آخرالزمان؛ فیلمی تاریخی حماسی به کارگردانی مل گیبسون است. نویسندگان فرهاد صفینیا و مل گیبسون میباشند. سربازان یک تمدّنِ مهاجم، به روستاها و نواحیِ مجاور، وحشیانه حمله می برند و پس از ویرانگری و غارت و کشتار ساکنان، باقیمانده را به اسارت و بردگی گرفته و بعضی را به قُربانگاه می برند. اما…
در آینده نزدیک، نیروهای ویژه در حال مبارزه با یک ویروس ناشناخته برای علم هستند...
زورو به آینده رفته و تبدیل به ابرقهرمانی با امکانات جدید و پیشرفته شده است. او باید بار دیگر با جنایتکاران مبارزه کرده و از مظلومان و انسان های بی گناه در برابر ظلم و ستم محافظت کند و…
«لیندا هنسن» همسرش را در حادثه ی اتومبیل از دست می دهد اما وقتی پس فردای مرگ همسرش از خواب بیدار می شود او را زنده می بیند و متوجه می شود که زمان به عقب برگشته است…
یک شعبده باز بنام «کریس جانسن» توانایی دیدن اتفاقاتی که در چند دقیقه آینده رخ می دهند را دارد. FBI از او کمک می گیرد تا با استفاده از مهارتش بتواند جلوی یک حمله تروریستی را بگیرد…
در سال ۲۰۰۵ حمله ای اتمی به تگزاس و نابودی بخش هایی از آن ایالت، سبب می شود تا در سال های بعد دولت آمریکا خود را در آستانه فاجعه ای زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی بیابد. از این رو برای پیشگیری و کنترل امور، زندگی تمام انسان ها زیر نظر گرفته می شود…
چهار رفيق ميان سال براي فرار از ملال زندگي روزمره ي خود تصميم مي گيرند با چهار موتور سيکلت از سين سيناتي راهي ساحل اقيانوس آرام در غرب امريکا بشوند. اين چهار رفيق پس از چندي با يک گروه موتور سوار خشن به رهبري «جک» درگير مي شوند...
گانگستر آمریکایی، فیلمی بیوگرافی جنایی به کارگردانی ریدلی اسکات و با بازی ستارگانی همچون راسل کرو و دنزل واشنگتن است. «فرانک لوکاس» راننده و محافظ يکی از رؤسای تشکيلات تبهکاری است که پس از مرگ رئيسش خيلی زود موقعيت خود را به عنوان وارد کننده ی درجه ی يک مواد در هارلم نيويورک تثبيت می کند. «ريچی رابرتس» نيز پليس درستکاری است که رهبری گروه ضربت مبارزه با مواد را به عهده دارد و می کوشد تا جلوی فعاليت های تشکيلات «لوکاس» را بگيرد اما…
مایک بدل کار، قاتلی سریالی است که کارش تعقیب و کشتن دختران جوان می باشد. او این کار را نه با وسایل معمول، بلکه به وسیله اتومبیل خود که نام ضد مرگ به آن داده، انجام می دهد. اما آخرین شکارهای او که سه دختر ماجراجو هستند، قصد ندارند به آسانی تسلیم وی شوند. پس از تعقیب و گریزی پر مخاطره، مایک که دریافته نمی تواند این لقمه گلوگیر را ببلعد، از دخترها عذرخواهی می کند. اما دخترها جز با کشتن وی راضی نمی شوند…
يک پروفسور زبان شناسي به نام «دومينيک» از اين که زندگي حرفي اش را به پايان مي رساند بسيار غمگين است. او هم چنان به خاطر «لورا» که چهل سال پيش نامزدي شان را به هم زد افسوس مي خورد. «دومينيک» از شمال روماني، زادگاهش، به طرف بخارست سفر مي کند. اما پيش از اين که دست به خودکشي بزند، صاعقه اي به او مي زند. در اين حادثه نه تنها او به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کند بلکه بدن هفتاد ساله ي او هم جوان مي شود…